نشخوارگاه ذهنم :)

می نویسم که نوشته باشم :)

نشخوارگاه ذهنم :)

می نویسم که نوشته باشم :)

  • ۰
  • ۰

رفتم ارائه دادم امروز. بد نبود. اون موقع خوش گذشت. الان حالم بده. 

بعضی وقتا احساس میکنم که برای اثبات احمق نبودنم هم که شده، باید اپلای کنم. همینکه میگی نمیخوام اپلای کنم، حتی استادا با یه نگاه منفی ای به آدم نگاه میکنن.

کاش این آقای آلن دوباتن توی کتاب اضطراب جایگاه اجتماعی اش به اضطراب جایگاه اجتماعی توی جامعه ای که همه میخوان اپلای کنن هم اشاره میکرد.

بخوام خیلی صاف و ساده با احساسم رو به رو بشم اینه که احساس میکنم:

-حتما میگن خوبا رفتن که جا برای آدمی مثل تو اینجا هست وگرنه تو برای این موقعیت خیلی کوچیکی.

-اینکه نمیری یا نرفتی، خودش نشون میده که جایی برای رفتن تو وجود نداره و همون دلیل اول رو بیشتر تایید میکنه.

 

آقا کلا الان حالم بده. به طور کلی حالم بهم میخوره از همه چی. دیگه زور ندارم. از مردن هم میترسم.

همین.

دلم تنگه.

  • ۰۲/۰۳/۲۳
  • la_adri 100

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">