نشخوارگاه ذهنم :)

می نویسم که نوشته باشم :)

نشخوارگاه ذهنم :)

می نویسم که نوشته باشم :)

  • ۰
  • ۰

بی حسی روحی

احساس میکنم توی رویاهام زندگی میکنم. انقدر به یه موضوع از جنبه های مختلفش فکر میکنم تا ازش زده میشم :(  بعد توی دنیای واقعی پیشروی خاصی به سمت اون هدف ندارم، اینو چیکارش کنم واقعا! :(

احساس فرسودگی دارم، انگار با زور دارم ادامه میدم. انگار شارژم تموم شده شارژر هم ندارم.

از بعد سال تحویل، خوابم حسابی بهم ریخته و این باعث میشه کل روز به خاطر دیر بیدار شدنم، عصبی باشم.

همه برنامه های این چند روزم به باد رفت :(

بعدش ۳ ساعت و خرده ای نشستم آواتار ۲ رو دیدم :)

متاسفانه هیچ انگیزه ای توی وجودم جرقه نمیزنه...

نمیدونم چرا اینجوری شدم... جالبیش اینه که دیگه ترس از بازخواست شدن به خاطر انجام ندادن کارام هم ندارم... به یه بی حسی خاصی دچار شدم

 

پ.ن: اینکه اینجا انقدر زشته هم ناشی از این اخلاق مزخرفمه. توی کارگاه‌های درس برنامه نویسی پیشرفته، بهمون css و html و ... این چیزا رو هم میگفتن. به خودم گفتم کد قالب اینجا رو خودم میزنم، کاری که هیچ وقت نکردم و اینجا به ساده ترین شکل خودش موند.

  • ۰۲/۰۱/۱۰
  • la_adri 100

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">