خب، چند تا چیز، خواب رو ازم گرفته.
خوابگاه ندارم دوباره و باید برم منتکشی که خوابگاهم رو تمدید کنن. دوباره حوصله مسئولای امور خوابگاه رو ندارم.
مثل اینکه قراره ارائه منم برای گروه، بیوفته ۲۷ شهریور. متاسفانه چیزی برای ارائه ندارم. اصلا موضوع تز نهایی نشد. نمیدونم چی میخوام ارائه بدم. احتمالا قراره اونجا با همفکری همه بچههای گروه، موضوع انتخاب کنیم :)
از یه طرفم برداشتم FPGA آزمایشگاه رو آوردم خونه و راه انداختن OS داره جونم رو درمیاره و هی من احساس شدیدی از هیجان و گِز گِز بهم دست میده؛ مخصوصا وقتی به باگهایی میخورم که نمیدونم چجوری رفعشون کنم.
اهان، تازه جواب آزمون زبانم هم چهارشنبه میاد و همهاش خواب میبینم نمره نمره قبولی نگرفتم :)
یه چیز دیگه هم اذیتم میکرد ولی الان یادم نمیاد.
خلاصه که احساس butterfly توی chest خیلی شدیدی دارم و نمیتونم بخوابم.