همیشه روز معلم، یاد معلم اول ابتدائیم میوفتم. توی ذهنم یه اَبَر معلم هستش :)
بین معلمها و استادهایی که تا الان داشتم، حس میکنم اون خیلی بیشتر از یه معلم مسئولیتپذیر و مهربون بود.
مطمئنم اگه جای اون بودم، یه بچهی کلاس اولی منزوی که هر روز از اول صبح تا آخر مدرسه گریه میکرد رو، اونم توی یه کلاس ۴۰ نفری، تحمل نمیکردم! بندهخدا چه کارها که برام نمیکرد :) کم کم شدم بچهی خرخون و پرروی مدرسه، میرفتم سر صف با همکلاسیهام نمایش هم بازی میکردم.
مثل اینکه همون یه سال اونجا معلم بود، بعدش کلا رفت.
آخ معلم قشنگم :) کاش منم اونقدر قشنگ بودم :)
کاش دوباره یکی مثل اون توی زندگیم پیدا میشد، از این انزوا نجاتم میداد.
- ۰۴/۰۲/۱۲