نشخوارگاه ذهنم :)

می نویسم که نوشته باشم :)

نشخوارگاه ذهنم :)

می نویسم که نوشته باشم :)

  • ۰
  • ۰

مصائب۱:)

دوباره درگیر خوابگاه گرفتن شدم. ماشین لرنینگ برداشتم و قراره با آمار و ریاضیات له بشم. از یه طرف دیگه زورکی شدم ta یکی از آزمایشای آزمایشگاه که به مدت یه ماه هفته‌ای سه ساعته و اینکه تا ۷ شب توی پائیز آزمایشگاه باشم و خوابگاه نداشته باشم، خیلی اذیتم میکنه.

استرسی شدم. با اینکه خونه نشستم و فعلا کار خاصی هم ندارم. 

همه‌اش احساس میکنم chestام پر از butterfly شده. هر از گاهی یه تیری هم میکشه که استرسم سر اینکه نکنه قراره بمیرم رو بیشتر میکنه.

یه سری موارد استرس‌زای دیگه هم هست که غیرقابل توضیح هستش.

خلاصه butterfly ها خیلی دارن اذیتم میکنن. حداقل اگه خوابگاه بی دردسر درست میشد، نصف این butterfly های توی chestام کم میشد.

توی این مواقع باید شعر بخونم، کتاب بخونم تا غنای درونیم رو زیاد کنم، از اینا که مدل شوپنهاور میگن دنیا پر از رنجه، هیچیش نمی‌صرفه و ...

پ.ن: تا حالا حسودی شاعر و دلداری دادن به خودش رو به این قشنگی ندیدم:) حافظ حسود:

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد

تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس

  • ۰۳/۰۷/۰۹
  • la_adri 100

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">