من یه چیزی فهمیدم. فهمیدم من از وقت بیکاریم استفاده کردن بلد نیستم. از لذت بردن از زندگی هیچی نمیفهمم. نمی تونم بی دلیل وقت بگذرونم. وقتی احساس رضایت دارم که زیر فشار کارهام له بشم. توی این حالت هم غر میزنما ولی ته دلم راضی و شادم.
یعنی نهایت من در هفته شاید ۲ ۳ ساعت حوصله خوش گذرونی و سرگرمی و ... داشته باشم. از بقیه لحظات نه اینکه خیلی مفید استفاده کنم نه ولی نمی تونم هم خوش بگذرونم.
الان چرا ناراحتم چون کار زیادی ندارم، زیر بار درسا به اون صورت له نشدم. البته کار دارم ها ولی نه به اون صورت که ددلاین داشته باشه و خب همه چی داره کش میاد. ناراحتیم برای اینه که هدفمند تحت فشار و استرس نیستم. الان دیگه توی دانشگاه هم استادا شل میگیرن و این اعصابم رو بهم میریزه، بیشتر دوست دارم اپلای کنم و این چند سال آینده رو مثل چی زحمت بکشم و تلاش کنم. اینجوری فایده نداره.
- ۰۲/۰۹/۱۷